ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری

tabrizscan

داستان ضرب المثل, ریشه تاریخی ضرب المثل

داستان ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری

کاربرد ضرب المثل :

ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری شناخت توانایی‌های فرد و بر عهده گرفتن مسئولیت‌ها متناسب با آن توانایی‌ها، می‌باشد و در مواردی به کار می‌رود که شخصی به کار و حرفه‌ای دست بزند که از عهده‌اش برنمی‌آید.

داستان ضرب المثل:

مأخذ این مثل به داستانی در کلیله و دمنه بازمی‌گردد: بوزینه‌ای، درودگری را دید که بر چوبی نشسته آن را می‌برید و دو میخ درشت یکی بر شکاف چوب فرو کوفتی تا بریدن آسان گشتی و راه برای آمد و شد ارّه آسان شدی و چون شکاف از حدّ معینی گذشتی دیگری را بکوفتی و میخ پیشین را برآوردی. بوزینه تفرّج می‌کرد، ناگاه نجّار در انتهای کار برای حاجتی برخاست و برفت.

بیشتر بخوانید:  سخنان آموزنده جورج برنارد شاو

بوزینه به جای نجار بر چوب نشست و از آن جانب که چوب بریده شده بود خصیتین او بر شکاف چوب اندر شد. بوزینه آن میخ را که در پیش کار بود از شکاف چوب برکشید. پس شکاف چوب دو شق چوب را به هم پیوست. خصیتین بوزینه در میان چوب محکم بماند. مسکین بوزینه ناله آغاز کرد و همی گفت:

آن به که در جهان، همه کس کار خود کند * آن کس که کار خود نکند، نیک بد کند

لغات:

بوزینه: میمون.

درودگر: نجار.

فرو کوفتی: کوبید.

تفرّج: سیاحت، گردش.

خُصیتین: دو بیضه.

اندر شد: داخل شد.

پیش: جلو.

بیشتر بخوانید:  ریشه تاریخی ضرب المثل یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی

مسکین: بیچاره.

علاقه‌بندی: خرِّاطی: چوب تراشی.

دیبا: نوعی پارچه ابریشمی رنگی.

موری: مورچه‌ای.

بهر: برای.

منبع: irc.ir

انتهای مطلب

مطلب پیشنهادی

عکس نوشته های غمگین تسلیت

tabrizscan عکس نوشته تسلیت فوت اقوام عکس نوشته تسلیت مَرگ یا وفات یا درگذشت در …